اسناد اقدامات ضدبشری بورلاگ و ردپای مامور راکفلر در کشاورزی ایران
نمیتوان از انقلاب سبز سخن گفت و از «نورمن ارنست بورلاگ»4 یاد نکرد. او از سال 1944 تا زمان مرگش در سال 2009 محقق برجسته و نفر دانشی سه نسل از راکفلرها در حوزه ژنتیک گیاهی به شمار میرفت. در گزارش ذیل به سرگذشت پدر انقلاب سبز و اسطوره ژنتیک گیاهی راکفلرها، «نورمن بورلاگ» و همچنین سرنخهای ارتباطی او با داخل ایران مروری خواهیم داشت.
بخش اول؛ زندگی و زمانه «نورمن ارنست بورلاگ»
* تولد و تحصیلات
نورمن از نسل خانواده امریکایی است که اصالتاً مهاجران نروژیتبار هستند. وی 25 مارس 1914 ــ در آستانه جنگ اول جهانی ــ در «سوده»5 از توابع «کرسکو»فیلم لحظه اعطای مدال صلح 6 در ایالت «آیوا»7 دیده به جهان گشود.او تا 19 سالگی در مزرعه 106 هکتاری پدربزرگ و مادربزرگ خود زندگی میکرد. مهمترین فعالیتهای این مزرعه را ماهیگیری، شکار، پرورش ذرت و جو و همچنین پرورش گاو، خوک و مرغ نوشتهاند. نورمن تا کلاس هشتم را در یک مدرسه روستایی یک کلاسه گذراند؛ این مدرسه که قدمتش به 1865 میلادی بازمیگردد هماکنون توسط «بنیاد میراث نورمن بورلاگ»8 خریداری شده است.
در سال 1933 نورمن موفق شد علیرغم مردود شدن در آزمون ورودی، با شرایطی در کالج عمومی «دانشگاه مینهسوتا»9 ثبتنام کند. پس از دو فصل، او به کالج جنگلداری کشاورزی منتقل شد. وی در این زمان عضو تیم کشتی دانشگاه مینهسوتا بود. بورلاگ برای تأمین مخارج تحصیلش بهنوعی در سازمان جنگلداری بورسیه شد.
او در همان دانشگاه با همسر آیندهاش، «مارگارت گیبسون»13 آشنا شد و زندگی مشترک 69 سالهاش را با او آغاز کرد. حاصل ازدواج آنها سه فرزند، پنج نوه و شش نتیجه تا 8 مارس 2007 بود؛ در این تاریخ همسر بورلاگ در 95 سالگی درگذشت.
* برنامه مکزیک
سال 1940، «آویلا کاماچو»18 به عنوان چهل و پنجمین رئیسجمهور مکزیک قدرت را به دست گرفت. او هدف اصلی دولت در کشاورزی را رشد صنعتی و رشد اقتصادی اعلام کرد. در این شرایط هنری والاس، که در آن زمان از وزیر کشاورزی به معاون رئیسجمهور امریکا ارتقا یافته بود، هماهنگیهای لازم را با بنیاد راکفلر برای سرمایهگذاری در مکزیک انجام داد. بنیاد راکفلر نیز «استکمن» ــ استاد بورلاگ ــ و دو محقق پیشرو در کشاورزی را برای تهیه پروپوزال یک برنامه جامع همکاری با دولت مکزیک مأمور کرد. آنها پیشنهاد تشکیل یک سازمان جدید به نام «دفتر مطالعات ویژه»19 را مطرح کردند؛ به این ترتیب که این سازمان بهعنوان بخشی از دولت مکزیک تشکیل شود و بنیاد راکفلر با مشارکت دانشمندان مکزیکی و آمریکایی آن را اداره کند. موضوع پیشنهادی این سه محقق برای این سازمان جدید، تمرکز بر توسعه خاک، ذرت و گندم و بیماریشناسی گیاهی بود.
درخلال این سالهای طولانی دشواریهای بسیاری برای اجرای برنامه گندم راکفلرها در مکزیک پیش آمد که بعضاً غیرقابل حل مینمود. عدم وجود تجهیزات و نفرات آموزش دیده و رویکرد خصمانه کشاورزان محلی به برنامه گندم از جمله مشکلات راکفلرها در مکزیک بود. بورلاگ خود در کتابش «نورمن بورلاگ در گرسنگی جهانی»20 مینویسد: «خیلی وقتها بهنظرم میرسید که پذیرش سمت در مکزیک یک اشتباه وحشتناک از سوی من بوده است.»21 همچنین بروز اختلاف بین بورلاگ و هرار بعضاً بر مشکلات میافزود. در یکی از این موارد اختلافات تا آنجا بالا گرفت که بورلاگ از کارش استعفا کرد و با پادرمیانی استکمن به کار بازگشت.
* بورلاگ در جنوب آسیا
در خلال دهه 1960 میلادی، منطقه پرجمعیت شبهقاره هند چندین جنگ را با طرفهای مختلف ــ از جمله پرتغال، بوتان، پاکستان و چین ــ تجربه کرد. بنابراین ترس از قحطی در این کشورها، بهترین زمینه را برای دستاندازی راکفلر به مزارع این کشورها فراهم کرد.در مارس 1962 تعدادی از لاینهای پاکوتاه گندم بهاره نورمن بورلاگ در مزارع مؤسسه تحقیقات کشاورزی هند در «پوسا»23 کاشته شد. یک سال بعد در مارس 1963 بنیاد راکفلر با هماهنگی دولت هند نورمن بورلاگ و «رابرت گلن آندرسن»24 را جهت توسعه مسیری که در مکزیک آغاز شده بود به هند اعزام کرد. در پی این سفر آندرسن بهعنوان رئیس برنامه گندم بنیاد راکفلر تا سال 1975 در هند باقی ماند.
در این زمان، پس از موفقیت تجارت بذرها در مکانی خارج از مکزیک، توسعه بیشتر این بذرها به تبلیغات و پروپاگاندای جهانی نیاز داشت. لذا بلافاصله در سال 1968 «ویلیام گاد»25 از «آژانس پیشرفتهای بینالمللی ایالات متحده»26 کار نورمن بورلاگ را «انقلاب سبز» نامید.
پروفسور حمید مولانا، استاد برجسته علوم ارتباطات، تلاشهای امریکاییها در دهه 60 میلادی را به یاد میآورد. او در این خصوص خاطرنشان میکند: «به خاطر دارم «ویلیام گاد» رئیس یک آژانس آمریکایی، در آن موقع که جنگ سرد بین آمریکا و شوروی ادامه داشت، اعلام کرد توسعه کشاورزی جدید یک انقلاب است. این انقلاب نه انقلاب خشونتآمیز قرمز شورویهاست و نه انقلاب سفید شاه ایران؛ بلکه ما نام آن را «انقلاب سبز» میگذاریم.»
پس از این نامگذاری بلافاصله در سال 1970 «جایزه صلح نوبل»27 به بورلاگ اعطا شد. رئیس وقت کمیته جایزه نوبل هنگام اهدای جایزه به او گفت: «نورمن بورلاگ، بیش از هر فرد دیگری برای گرسنگان جهان نان فراهم کرده است و دلیل دادن جایزه صلح نوبل به او این است که ما امیدواریم رفع گرسنگی، صلح به همراه آورد.»
* توسعه به افریقا
بورلاگ در سال 1986 نهادی به نام «انجمن افریقایی ساساکاوا»29 تأسیس کرد تا فعالیتهای بنیاد راکفلر به افریقا نیز توسعه یابد؛ او تا سال 2009 مسئولیت آن را بر عهده داشت. از میان کشورهای افریقایی این برنامه دستِکم در کشورهای بنین، بورکینافاسو، اتیوپی، غنا، گینه، مالی، مالاوی، موزامبیک، نیجریه، تانزانیا و اوگاندا اجرا شده است.* توسعه به ارقام دیگر گیاهی
کار بورلاگ بر دستاندازی راکفلرها به گونههای گیاهی دیگر نیز بسیار مؤثر بود. ویکیپدیا در این زمینه مینویسد: «کار بورلاگ در زمینه گندم به توسعه ارقام نیمهکوتاه برنج هندی و ژاپنی در مؤسسه «ایری» و همچنین «مؤسسه تحقیقات برنج هونان چین» کمک کرده است. همچنین همکاران بورلاگ در «گروه مشورتی تحقیقات بینالمللی کشاورزی» نیز ارقام توسعهیافته بیشتری از انواع برنج را در آسیا معرفی کردند.»30همچنین با توسعه این مطالعات به گونههای گیاهی دیگر ــ ازجمله ذرت ــ در سال 1964 بورلاگ به سمت «مدیر برنامه بینالمللی بهبود گندم»31 نیز منصوب شد. بودجه این برنامه ذیل مرکز تازه تأسیس «مرکز بینالمللی اصلاح ذرت و گندم (CIMMYT)» بودجه بهطور مشترک توسط بنیادهای فورد و راکفلر و همچنین دولت مکزیک تأمین میشد. از سال 1984، بورلاگ بخشی از سال را در مؤسسه CIMMYT مشغول بود و ماههای دیگر سال را در دانشگاه «ای اند ام تگزاس»32 به تدریس میپرداخت.
وی سرانجام در سال 2009 هنگامی که 95 سال داشت در اثر بیماری سرطان در تگزاس درگذشت.
* توسعه برنامه راکفلر در «انبار جامع بذرهای قیامت»33
برنامه راکفلرها در زمینه غذا به همین موارد ختم نشد؛ برای نمونه در ژوئیه سال 2006 با مشارکت «بنیاد بیل و ملیندا گیتس»34، «بنیاد راکفلر»، «کمپانی مونسانتو“35، «بنیاد سینجنتا»36 و «دولت پادشاهی نروژ» و چند مؤسسه و نهاد همسوی دیگر، ساخت یک انبار منحصر به فرد آغاز شد. این انبار که به نامهای «انبار بذرهای سوالبارد»، «تالار جهانی بذر سوالبارد»، «انبار روز رستاخیز» یا ”انبار روز مبادا» مشهور است در فوریه سال 2008 رسماً آغاز به کار کرد.این بانک بذر، حائز ویژگیهای عجیب و منحصر به فردی است که در گزارشی مجزا به آن پرداخته خواهد شد.
بخش دوم؛ واقعیتهای نهان درباره نورمن بورلاگ
متمرکز شدن مدیریت کلان کشاورزی، توسعه کشت تکمحصولی، مکانیزاسیون و صنعتی شدن مزارع، در اختیار گرفتن نهادهها مانند بذر، کود و سموم کشاورزی، افزایش مصرف سموم و کودهای شیمیایی در کشاورزی، تجارت محصولات کشاورزی و نیز استفاده از تکنولوژیهای نوین که در انحصار راکفلرها قرار داشت مهمترین موارد پیگیری شده در انقلاب سبز است. سیطره بر این منابع اساسی علاوه بر سود هنگفت تجاری، در افزایش قدرت اعمال نفوذ امریکا در این کشورها بسیار مؤثر بود.اقدامات بورلاگ گذشته از سود سرشاری که برای راکفلرها به ارمغان آورد و بازار بذر را در انحصار آنها قرار داد اثرات زیانبار بیسابقهای را برای محیط زیست و سلامت انسانها به ارمغان آورد.
پروفسور مولانا در توضیح اهداف سیاسی، مالی و ایدئولوژیک انقلاب سبز میگوید: «هدف انقلاب سبز این اعلام شد که با توسعه ماشینآلات جدید کشاورزی و شیوههای نو در کشورهایی مانند هند و پاکستان که جمعیت فوقالعادهای داشتند کاشت گندم و موادغذایی افزایش یابد؛ اما انقلاب سبز آن روز آمریکاییها برای از بین بردن گرسنگی در هند نبود، بلکه انگیزه سیاسی، مالی و ایدئولوژیک داشت. آمریکا و غرب میخواست کشورهایی مانند هند الگوهای صنعتی، اقتصادی و مالی سرمایهداری مدرن را که بر جهان تسلط داشت انتخاب کرده و دنبال کنند.»
مولانا با رد ادعای راکفلرها مبنی بر «کمک به رفع گرسنگی در جوامع فقیر» به افزایش 11 تا 22 درصدی گرسنگی در کشورهای افریقایی و امریکای لاتین بعد از اجرای این طرح اشاره کرد و افزود: «با افزایش مواد کشاورزی و به کار بردن شیوههای جدید، میلیونها هندی از مزارع رانده شده و به شهرها هجوم آوردند. انقلاب سبز شاید میزان تولید گندم و ذرت را بالا برده بود، ولی بنیاد اجتماعی روستایی و علاقه هندیها به زمین و خانواده و زندگی را به هم زده بود.»
این شرایط باعث شد انقلاب صنعتی در کشاورزی با مخالفتهای گسترده نهادهای مردمی و غیرتجاری در کشورهای مختلف روبهرو شود؛ ویکی پدیا ــ با وجود ارائه گزارشهای جهتدار به نفع راکفلرها ــ اذعان میکند: «در اوایل دهه 1980، گروههای زیستمحیطی که با روش بورلاگ مخالف بودند در برابر توسعه برنامهریزی شده خود کمپین تشکیل دادند. آنها راکفلر، فورد و بانک جهانی را به متوقف کردن بودجه بسیاری از پروژههای کشاورزی در آفریقا وادار کردند.»39
همچنین پروفسور واندانا شیوا40 فعال هندی محیط زیست و یکی از تدوینکنندگان پروتکل بینالمللی «کارتاهنا»41 با انحصار تجارت بذرها و نهادههای کشاورزی شدیداً مخالف است. او تصریح میکند: «در سال 1905 آلبرت هاوارد ــ یکی از پیشتازان کشاورزی ارگانیک ــ به هندوستان آمد و دید که علیرغم انبوه حشرات، هیچ آفتی محصولات کشاورزی هند را تهدید نمیکرد. اما در خلال قرن بیستم شرکتهای تولیدکننده بذر به اسم «انقلاب سبز» وارد اراضی هند شدند و نوعی بردهداری جدید را رایج کردند. در نتیجه کلیه رودخانههای پنجاب به موادشیمیایی آلوده شد و منابع آبی زیرزمینی منطقه رو به نابودی رفتند؛ همچنین آمار سرطان بهشدت رو به افزایش گذاشت و بسیاری از مردم و کشاورزان بر اثر مصرف سموم شیمیایی به سرطان مبتلا شدند.» وی افزود: «غذا از دانههای گیاهان بهوجود میآید؛ از بدو خلقت همه غذاها از بذر بهوجود آمدهاند. هرگونه تهدید، انحصار و تحریم بذرها حیات بشر را به خطر خواهد انداخت؛ نابودی بذرها یعنی پایان حیات بشر.»
بسیاری از دانشمندان از بین رفتن بخش قابل توجهی از «تنوع زیستی» روی زمین را حاصل روی آوردن به کشاورزی صنعتی میدانند. سازمان ملل نشستِ معروف «زمین» را در سال 1992 در ریودوژانیرو برگزار کرد؛ چهار سال بعد، کنفرانس بینالمللی سازمان ملل در منابع ژنتیک گیاهی در لایپزیگ، برآورد کرد که 75 درصد تنوع زیستی جهان در کشاورزی به علت انقلاب سبز ــ روی آوردن گسترده به سموم کشاورزی و کاشت غلات پربازده ــ و کشاورزی صنعتی، نابود شده است.
بخش سوم؛ رد پای نورمن در ایران
حضور بورلاگ در ایران را از چند منظر میتوان تحلیل کرد؛ گذشته از حضور مستقیم او در ایران در زمان اوج موفقیت جهانی طرح راکفلر، در سالهای اخیر نهادهایی ــ مانند ایری، «بنیاد جایزه جهانی غذا»42 و ... که تحتتأثیر برنامهها و توسط بنیاد راکفلر تأسیس شدهاند، در ایران حضوری پر رنگ دارند؛ برنامههای ایری برای دستیابی به منابع ژنتیک گیاهی ایران در گزارشهای قبلی بررسی شد؛ ذیلاً بر دو اتفاق دیگر که به این برنامه مرتبط است اشارهای خواهیم داشت.* حضور «کنت کوئین»43، مقام امنیتی امریکایی، در ایران
بورلاگ در سال 1986 دفتر «بنیاد جایزه جهانی غذا» را با تأمین مالی مستقیم راکفلر در «ایالت آیوا» دایر کرد که هر سال جایزهای 250 هزار دلاری را به فرد برجسته برنامههای راکفلر اهدا میکند. این نهاد خصوصی، موقوفه راکفلر و یکی از کانونهای اصلی پیگیریهای راکفلرها در زمینه ژنتیک گیاهی در سراسر جهان است. مسئول بنیاد جایزه جهانی غذا «کنت کوئین» ــ عضو شورای امنیت ملی امریکا و رفیق پنجاه ساله هنری کیسینجر ــ است. وی چندی پیش مهمان وزارت جهادکشاورزی بود.* حضور مستقیم بورلاگ در ایران
گرچه حضور شخص شناختهشدهای مانند بورلاگ در ایران در فضای تنشآلود سیاسی میان ایران و امریکا عجیب مینماید، اما در کمال تعجب وی نهتنها در اوج شهرت به ایران دعوت شد، بلکه مورد تجلیل قرار گرفت و «مدال طلای کشاورزی ایران» توسط «وزیر کشاورزی وقت ایران» به وی اعطا شد.* اشارهای به جریان «آیوا»
طی قرنهای بیستم و بیست و یکم، ایالت آیوای امریکا کانون تحولات بیشماری در حوزه ژنتیک گیاهی بوده است. تمرکز دانشمندانی چون بورلاگ، استکمن، ژاکوب هرار و نیز سیاستمدارانی همچون هنری والاس که طی قرن بیستم راه را برای اجرای برنامه غذایی راکفلر باز کردهاند قابل توجه است؛ همچنین این ایالت محل استقرار «بنیاد جایزه جهانی غذا» است. اما اظهارنظر کنت کوئین درباره این ایالت قابل توجه است.نورمن بورلاگ در مارس 2005 درباره برنامه تولید غذا تا سال 2050 توضیحاتی داد. او گفت ما نیاز داریم که تولید غذا را با روشهای خاص دو برابر کنیم.44 در بخشهای بعدی گزارش «ایران ؛ ایری ؛ راکفلر» خواهیم دید که برنامههای راکفلر برای «غذا» ادامه دارد ...
پينوشتها:
1. The Rockefeller Foundation
2. International Rice Research Institute (IRRI) / Non-profit organization
3. Green Revolution
4. Norman Ernest Borlaug: March 25, 1914 – September 12, 2009
5. Saude
6. Cresco
7. Iowa
8. Project Borlaug Legacy
9. University of Minnesota
10. lecture
11. These Shifty Little Enemies that Destroy our Food Crops
12. Elvin Charles Stakman (May 17, 1885 – January 22, 1979)
13. Margaret Gibson
14. DuPont
15. Delaware
16. Jacob George "Dutch" Harrar (December 2, 1906 - April 18, 1982)
راکفلرها عمیقاً پایبند هستند که یهودی معرفی نشوند. درباره مذهب هرار نیز اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما با توجه به نامش او احتمالاً یک یهودی است. رد پای ژاکوب هرار را بهعنوان یک فرد مؤثر در برنامههای «ایری» نیز میبینید. سایت بنیاد راکفلر مینویسد: ژاکوب هرار به سرعت سلسله مراتب موفقیت را در این بنیاد طی کرد. هرار در سال 1951 به سمت معاون بخش کشاورزی، در سال 1955 به سمت مسئول این بخش، در سال 1959 به عنوان معاون مدیرعامل و در سال 1961 به سمت «امین» و مدیرعامل بنیاد راکفلر برگزیده شد و تا سال 1972 در این سمت باقی ماند. او پس از بازنشستگی در خلال سالهای 1973 تا 1979 ریاست از سال 1973 تا سال 1979، ریاست شورای حکومتی راکفلر را بر عهده داشت.
17. Henry Agard Wallace (October 7, 1888 – November 18, 1965)
18. Manuel Ávila Camacho (Spanish pronunciation: [maˈnwel ˈaβila kaˈmatʃo]; 24 April 1897 – 13 October 1955) served as the President of Mexico from 1940 to 1946.
19. The Office of Special Studies
20. Norman Borlaug on World Hunger
21. "It often appeared to me that I had made a dreadful mistake in accepting the position in Mexico,"
22. Centro Internacional de Mejoramiento de Maíz y Trigo, or CIMMYT
23. Pusa
24. Robert Glenn Anderson
25. William Gaud
26. the United States Agency for International Development
27. Nobel Peace Prize
28. Henry Alfred Kissinger (/ˈkɪsɪndʒər/;Heinz Alfred Kissinger [haɪnts ˈalfʁɛt ˈkɪsɪŋɐ]; May 27, 1923
ویکیپدیا هنری کیسینجر را یک یهودی متولد آلمان معرفی میکند:
Kissinger was born Heinz Alfred Kissinger in Fürth, Bavaria, Germany, in 1923 during the Weimar Republic, to a family of German Jews.
29. Sasakawa Africa Association (SAA)
30. Borlaug's work with wheat contributed to the development of high-yield semi-dwarf indica and japonica rice cultivars at the International Rice Research Institute and China's Hunan Rice Research Institute.
31. The International Wheat Improvement Program
32. Texas A&M University
33. The Svalbard Global Seed Vault
34. Bill & Melinda Gates Foundation
35. Monsanto
36. Syngenta
37. Food and Agriculture Organization of the United Nations (FAO)
38. Consultative Group for International Agricultural Research
39. In the early 1980s, environmental groups that were opposed to Borlaug's methods campaigned against his planned expansion of efforts into Africa. They prompted the Rockefeller and Ford Foundations and the World Bank to stop funding most of his African agriculture projects.
40. Vandana Shiva: November 5, 1952 (age 64)
41. کشورهای عضو کنوانسیون تنوع زیستی در سال 1995 با آغاز مذاکرات درباره موافقتنامههای قانونی که بتواند مسائل مربوط به خطرات احتمالی محصولات دستکاری شده ژنتیک (تراریخت) را بررسی کند، به این نیاز پاسخ دادند. این مباحثات نهایتاٌ در 29 ژانویه سال 2000 منجر به قبول پروتکل ایمنی زیستی «کارتاهنا» شد. این پروتکل مشتمل بر 40 ماده و 3 ضمیمه است.
42. The World Food Prize
43. Kenneth M. Quinn (born 1942)
44.بخشی از سخنان او این بود:
"we will have to double the world food supply by 2050."
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}